گفتگو با همسر یک زندانی سیاسی؛ نگرانی از وضعیت مجید معین

همسر وی که در این بیست ماه تاکنون حاضر به گفتگو با هیچ رسانه ای در مورد فشارهای وارده بر آنها نشده است، اینک با نگرانی از شرایط جسمانی همسرش می گوید: «اگر پای همسرم که شکسته، جوش بخورد دوباره باید بشکنند و عمل کنند. به من می گویند از بیرون از زندان نامه پزشک بیاورید اما وقتی اجازه نمی دهند همسرم بیرون بیاید، من نامه پزشک را چطور و از کجا باید بیاورم؟! کدام دکتر بدون معاینه بیمار حاضر است نامه بدهد؟»

مجید معین، خبرنگار روزنامه بیان و سلام و مدیر کمیته اقتصادی انجمن ورزشی نویسان جوان است که هم اکنون نزدیک به دو سال است در حبس به سر می برد. وی به اتهام اجتماع و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

این روزنامه نگار همچنین، در ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ و پس از فراخوان میرحسین و کروبی در تجمع شرکت کرده بود که بازداشت و ۱۱ روز را در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برد. پس از آن باردیگر در بهار سال گذشته توسط عده ای لباس شخصی بازداشت و پس از بازجویی در مکانی نامعلوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و شش ماه در این بند نگهداری شد. در زمان بازجویی در بند ۲۰۹ تحت شدیدترین هتاکی ها و ضرب و شتم قرار گرفت که به علت شدت ضربات وارده، وی به بیمارستان انتقال یافته و تحت عمل جراحی قرار گرفت.

گفتنی است، مجید محمدی معین و همسرش دارای دو مورد ثبت اختراع هستند که در کارنامه مخترعین در سال ۹۰ ثبت شده است. وی مجری انحصاری جذب حامیان کمیته ملی المپیک و مبتکر جشن اسطوره های ورزش ایران و مدیر اولین شرکت تخصصی جذب حامیان مالی در ایران است.

متن گفتگوی “جرس” با ملیکا اولادزاده همسر مجید معین در خصوص ممانعت از انتقال وی به بیمارستان در پی می آید:
خانم اولادزاده، پیگیری های شما برای مرخصی استعلاجی جهت عمل جراحی همسرتان به نتیجه ای رسیده است؟

نخیر، الان حدود نزدیک به یکماه است که پیگیری می کنیم اما هیچ جواب مثبتی نگرفتیم. پای همسرم در زندان شکسته و باید جهت درمان به بیمارستان منتقل شود. اول پایش را گچ گرفتند، اما دوباره درد داشت. باز کردند و آتل بستند. دکتر عکسش را دیده و گفته باید سریع پایش را عمل کنند و اگر پایش که شکسته جوش بخورد، دوباره باید بشکنند و عمل کنند. به من می گویند از بیرون از زندان نامه پزشک بیاورید اما نمی گویند همسرم را که اجازه نمی دهند بیرون بیاید، من نامه پزشک را چطور و از کجا باید بیاورم؟! کدام دکتر بدون معاینه حاضر است نامه بدهد؟
الان دقیقا چه مدت است که همسرتان در زندان بسر می برند؟

دقیقا بیست ماه بیشتر است و در این مدت یک ساعت هم به مرخصی نیامده است. البته در این مدت تنها وعده می دادند و می گفتند صبر داشته باشید و جمله “ان الله مع الصابرین” را هزار بار گفته اند اما از آیه های قرآن استفاده می کنند تا اهدافشان را پیش ببرند. اینقدر منتظر بودیم که حتی به فرزندم هم نگفتم که پدرش زندان هست.
یعنی در این بیست ماه نه پدرش را دیده و نه با او حرف زده؟

نخیر به او گفتم که پدرش مسافرت است و به علت اینکه در پیگیری ها هم مدام به ما می گفتند به زودی آزاد می شود از این هفته، به آن هفته امید داشتم آزاد شود، تا اینکه بیست ماه به همین وعده ها گذشت. فرزندم الان هفت سالش هست و مدام منتظر است پدرش بیاید.
آقای معین به چه اتهامی به چهار سال زندان محکوم شده اند؟

می گویند ارتباط با دول متخاصم، در صورتی که هیچ مدرک و سندی ندارند که بتوانند این حرف را ثابت کنند؛ حتی این در پرونده اش نیست و در روزهای اول بازجویش به من می گفت اشتباه شده و نگران نباشید. اتهامی که اصلا اثبات نشده اما برایش حکم صادر کرده اند! توضیح هم دادیم که یک شرکت نیاز به مراوده با شرکتهای مرتبط دارد و برای پیشرفت و توسعه کشور اساس کار رابطه است چطور می توان نام این را ارتباط با دول متخاصم گذاشت؟ یکباره مرزهای کشور را ببندید و اجازه ورود و خروج ندهید تا این همه مشکل برایمان ایجاد نشود.
آقای معین غیر از فعالیت های رسانه ای دو اختراع هم به ثبت رسانده اند. می توانید در خصوص فعالیت های ایشان بیشتر توضیح دهید؟

در حقیقت اختراع من مربوط به لوازم بهداشتی بود که ثبت صنعتی هم کرده و می خواستم کارخانه اش را راه اندازی کنم و به تولید داخلی برسم. با همکاری همسرم در این زمینه فعالیت داشتیم اما بعد از بازداشت همسرم من هم به علت دوندگی برای کار او در نهادهای قضایی و همچنین تنها بدوش کشیدن بار زندگی و نگهداری فرزند خردسالم مجبور شدم فعلا فعالیت هایم را تعطیل کنم. همسرم به ورزش کشور خیلی خدمت کرده است. حتی وقتی بازداشت شده بود اسطوره های ورزشی می گفتند نامه ای و طوماری بنویسیم. در این دو سال چقدر از کمیته ملی المپیک بابت کارهای ورزشکاران که قرار بود انجام شود با من تماس می گرفتند اما با زندانی کردن همسرم تمام برنامه ریزی ها کنسل شد. همه از خدمات او اطلاع داشتند. نمی دانید چقدر تقدیر نامه از وزیر و کمیته ملی المپیک و تندیس دارد، حتی اینها را بردم دادگاه نشان دادم اما گفتند خانم اینها چیه جمعشان کن!
در زمان بازجویی هم گویا مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند و به بیمارستان منتقل شدند؟

بله، همان ماه اول پس از بازداشت و دوران بازجویی به طور اتفاقی با من تماس گرفتند و گفتند آپاندیسش ترکیده و با وضعیت بدی به بیمارستان منتقلش کرده اند. البته در همه جا هم علتش نوشته شده و من حتی تا الان با هیچ رسانه ای در این زمینه حرف نزدم. ببینید حرف نمی زنم می گویند از مرخصی و ملاقات حضوری خبری نیست اگر صحبتی در مورد آنچه اتفاق افتاده بزنم چه می کنند…
جدای محرومیت از مرخصی، آیا ملاقات حضوری دارید؟

از طرف دادستانی می گویند به علت اینکه موضوع مشکل جسمی همسرم رسانه ای شده است از ملاقات حضوری و مرخصی خبری نیست و اصلا حرفش را نزنیم. اوایل که نماینده دادستان می گفت وزارت اطلاعات اجازه نمی دهد، بعد که از بازجو پرسیدم گفت من مشکلی ندارم و مرخصی و ملاقات حضوری و اینها از دست من خارج است. خلاصه این به آن پاس می دهد آن به این! در حالیکه مرخصی، ملاقات حضوری و آزادی مشروط اساسا حق مسلم همسرم است.
آقای معین از این موضوع اطلاع دارند و واکنششان چیست؟

خیلی ناراحت است و حتی در آخرین ملاقات گفت هفته آینده به ملاقاتش نروم. از بندش هم تا بخواهد به سالن ملاقات بیاید وضعیت پایش وخیم تر می شود.
به تعدادی از زندانیان عفو داده شده اطلاع دارید این عفو شامل همسر شما هم شده است یا نه؟

فروردین ماه امسال، یکسال و نیم از چهار سال به او عفو خورده و به خودش در زندان گفته اند اما من هر چه در دادستانی پرس و جو می کنم، می گویند که ما اطلاعی نداریم.
اخیرا خبری مبنی بر اینکه هشتاد نفر مورد عفو رهبری قرار گرفتند منتشر شد. در این زمینه اطلاع دارید کسی آزاد شده یا نه؟

ما امیدواریم و منتظر، منتهی یکماه دارد از خبر عفو هشتاد نفر می گذرد و خانواده ها در استرس و انتظار هستند اما خبری از آزادی نیست. اگر نمی خواهید این زندانیان را آزاد کنید چرا اینهمه به خانواده ها استرس می دهید؟ از دادستانی که سوال می کنیم می گویند خبر ندارند و هنوز لیستی برایشان نیامده است.
در پایان چه درخواستی دارید؟

در درجه اول آزادی تمامی زندانیان سیاسی را می خواهم. هر دوشنبه که برای ملاقات می روم وقتی خانواده ها و دردهایشان را می بینم به شدت منقلب می شوم. مادر پیری که قادر به راه رفتن نیست دستش را می گیرند راه برود برای ملاقات عزیزش می آید و موارد مشابه دیگر. بخاطر همین اول از همه آزادی زندانیان سیاسی را می خواهم.

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید