گزارش تحقیقی عفو بین الملل: اسرار به خون آغشته کشتار ۶۷ – جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد

سازمان عفو بین الملل گزارشی تحقیقی در خصوص اعدام دسته‌جمعی زندانیان عقیدتی-سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ منتشر کرد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، سازمان عفو بین الملل با انتشار گزارشی تحقیقی تحت عنوان « اسرار به خون آغشته کشتار ۶۷ – جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد»، به ناپدیدسازی‌های قهری گسترده و اعدام مخفیانه چند هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های ایران طی ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ و دفن آنها در گورهای دسته جمعی پرداخته است.

سازمان عفو بین الملل در بخش اول این گزارش با اشاره به موضوع ناپدیدسازی زندانیان نوشته است:« در اوایل مرداد ۱۳۶۷، فعالیت‌های مرسوم در زندان‌های سراسر ایران به حال تعلیق در آمد. مسئولان ملاقات هزاران مخالف سیاسی که در زندان‌های نقاط مختلف ایران به سر می‌بردند را با خانواده‌های‌شان بدون ارائه‌ هیچ توضیحی متوقف کردند و تا ماه‌ها، اطلاعی از سرنوشت زندانیان در دست نبود.»

در بخش دیگری از این گزارش تحقیقی آمده است:« ناپدیدسازی‌های قهری گسترده این هراس را در دل خانواده‌های زندانیان افکند که مقام‌ها و مسئولان در حال برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری از حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به عنوان بهانه‌ای برای انتقام‌گیری از زندانیان‌اند. خانواده‌های دل‌نگران بارها به زندان‌ها، نهادهای قضایی و سایر دستگاه‌های دولتی مراجعه کرده و بدون دریافت اطلاعات دقیقی بازگشته بودند. بعضی از خانواده‌ها با خودشان لباس، غذا، دارو و پول آورده بودند، به این امید که رسیدِ امضاشده‌ای از بستگان زندانی‌شان، مبنی بر دریافت این اقلام، بگیرند و به این ترتیب از زنده بودن آن‌ها مطمئن شوند. مسئولان زندان اغلب این این اقلام را تحویل می‌گرفتند، بدون این که به زنده بودن یا نبودن زندانی اشاره کنند.»

در اینجا بخشی از گزارش تحقیقی سازمان عفو بین الملل تحت عنوان ناپدیدسازی زندانیان آمده است:

در اوایل مرداد ۱۳۶۷، فعالیت‌های مرسوم در زندان‌های سراسر ایران به حال تعلیق در آمد. مسئولان ملاقات هزاران مخالف سیاسی که در زندان‌های نقاط مختلف ایران به سر می‌بردند را با خانواده‌های‌شان بدون ارائه‌ هیچ توضیحی متوقف کردند و تا ماه‌ها، اطلاعی از سرنوشت زندانیان در دست نبود.

زندانیان شامل پزشکان و پرستاران، مهندسان، معلمان و دانشگاهیان، کارگران و همچنین افرادی می‌شدند که در زمان دستگیری‌شان دانش‌آموز دبیرستانی یا دانشجو بودند.

اکثر زندانیان اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند که به دلیل اعتقادات سیاسی و فعالیت‌های مسالمت‌آمیزی نظیر پخش کردن روزنامه‌ و جزوه‌، شرکت در تظاهرات، جمع‌آوری کمک‌های مالی برای خانواده‌های زندانیان، یا مراوده با فعالان سیاسی به زندان افتاده بودند.

باقی زندانیان به گروه‌های مختلف سکولار و چپ گرایش داشتند و به شکل مشابه، به دلیل اعتقادات مذهبی و سیاسی صلح‌آمیزشان زندانی شده بودند.

بعضی از زندانیان، بدون این که اصلاً محاکمه و محکوم شده باشند، خودسرانه در زندان نگه داشته شده بودند؛ بعضی از آنان دوره‌های حبس ناعادلانه‌ای، از حبس ابد تا دوره‌های کوتاه‌ترِ دو سه ساله، را سپری می‌کردند؛ برخی از زندانیان نیز دوره محکومیت‌شان را سپری کرده و قرار بود به زودی آزاد شوند، یا به آن‌ها گفته شده بود که چون به راستی «توبه» نکرده‌اند همچنان در زندان نگه‌شان می‌دارند.

بعضی دیگر از ناپدیدشدگان از زندانیان سابقی بودند که از زندان آزاد شده بوده اما در اواخر تیرماه ۱۳۶۷ و یا مدت کوتاهی پس از حمله ‌مسلحانه‌ سازمان مجاهدین خلق در ۳ مرداد آن سال، دوباره دستگیر شده بودند. بسیاری از این افراد بلافاصله بعد از دستگیری‌شان قهرا ناپدید شدند، و مقام‌ها و مسئولان از ارائه هرگونه اطلاعاتی درباره سرنوشت آنان یا محل نگه‌داری‌شان خودداری کردند.

ناپدیدسازی‌های قهری گسترده این هراس را در دل خانواده‌های زندانیان افکند که مقام‌ها و مسئولان در حال برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری از حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به عنوان بهانه‌ای برای انتقام‌گیری از زندانیان‌اند. خانواده‌های دل‌نگران بارها به زندان‌ها، نهادهای قضایی و سایر دستگاه‌های دولتی مراجعه کرده و بدون دریافت اطلاعات دقیقی بازگشته بودند. بعضی از خانواده‌ها با خودشان لباس، غذا، دارو و پول آورده بودند، به این امید که رسیدِ امضاشده‌ای از بستگان زندانی‌شان، مبنی بر دریافت این اقلام، بگیرند و به این ترتیب از زنده بودن آن‌ها مطمئن شوند. مسئولان زندان اغلب این این اقلام را تحویل می‌گرفتند، بدون این که به زنده بودن یا نبودن زندانی اشاره کنند.

در برخی نقاط، مسئولان به دروغ به خانواده‌های زندانیان گفته بودند که بستگان‌شان به زندان‌های استان‌های دیگر منتقل شده‌اند، و خانواده‌ها به سفرهای طولانی و بی‌نتیجه‌ای رفته بودند. در موارد دیگر، مقام‌ها و مسئولان با توهین به خانواده‌های زندانیان و بدرفتاری با آنان، تهدید کرده بودند که در صورت ادامه‌ی پافشاری‌شان بر دریافت اطلاعات بازداشت می‌شوند. بعضی از خانواده‌ها ساعاتی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته بودند.

با گذشت ۳۲ سال از کشتار ۶۷ ، اکثریت عظیم خانواده‌ها همچنان از سرنوشت و محل دفن عزیزان‌شان اطلاع ندارند.

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل