تمسخر و تحقیر ملیت‌های غیر فارس در برنامه‌های تلویزیون ایران، مصداق بارز عمل نژادپرستانه

«لطیف حسنی» زندانی سیاسی آذربایجانی محبوس در «رجایی شهر کرج» در بیانیه‌ای که از زندان ارسال کرده به تحلیل «اهانت به شهروندان ترک و آذری در صدا و سیما» پرداخته است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «لطیف حسنی» فعال هویت طلب اهل «خلخال»، در بخشی از این بیانیه نوشته: «تمسخر و تحقیر ملیت‌های غیر فارس مخصوصا ترک‌ها در برنامه‌های تلویزیون ایران که بیش‌ترین سهم از بودجه فرهنگی کشور را می‌بلعد، طبق مفاد کنوانسیون منع تمام اشکال تبعیض نژادی، مصداق بارز عمل نژادپرستانه بوده و نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان این کنوانسیون مسوولیت مبارزه و منع آن را بر عهده دارد.»

این فعال هویت‌طلب در جای دیگری از این نامه نوشته: « ضمن محکوم نمودن برنامه‌های راسیستی بنگاه انحصاری – تبلیغاتی صدا و سیما، امیدوارم برآیند اعتراض‌ها و واکنش‌ها در راستای حل ریشه‌ای این مشکل باشد. برای این مهم، واکنش جوانان جنبش مدنی آذربایجان همچون همیشه با درایت و دوراندیشی و جلوگیری از سواستفاده عناصر افراطی و دشمنان آذربایجان باشد.»

به دنبال “به تمسخر گرفتن شهروندان آذری و ترک” در برنامه‌ای تلویزیونی به نام «فیتیله» از شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، روز دوشنبه ۱۸ آبان‌ماه ۱۳۹۴، اعتراضات سراسری در برخی از شهرهای ایران صورت گرفت.

گزارش‌های رسیده نشانگر اعتراضات تاکنون در شهرهای «تهران»، «تبریز»، «اردبیل»، «ارومیه»، «زنجان»، «نقده»، «مراغه»، «مشکین شهر» و «خوی» صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.

این فعال آذربایجانی پیش‌تر در ۱۸ بهمن‌ماه ۱۳۹۱، در شهر «کرج» به هنگام تدریس، از سوی ماموران امنیتی بازداشت شد.

پس از چند ماه تحمل بازداشت در اداره اطلاعات «تبریز»، قاضی «باقرپور»، رییس شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب «تبریز»، در ۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲، «لطیف حسنی» را به همراه «آیت(یوروش) مهرعلی بیگلو»، «شهرام رادمهر»، «محمود فضلی» و «بهبود قلیزاده» به اتهام تشکیل گروه غیرقانونی به ۸ سال حبس تعزیری و به اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران” به ۱ سال حبس تعزیری و در مجموع به تحمل ۹ سال حبس تعزیری محکوم کرد.

او در طول این مدت دوباره دست به اعتصاب غذا زد. «اویان نیوز» گزارش داده در آخرین مورد از اعتصاب غذای این زندانی، روز ۲۸ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳، در حمایت از اعتصاب غذای «آیت (یوروش) مهرعلی بیگلو» و در “اعتراض به نقض حقوق زندانیان سیاسی از سوی نهادهای امنیتی و انتقال زندانیان سیاسی به شهر محل سکونت خود”، در زندان مرکزی «تبریز» دست به اعتصاب غذا زد.

در جریان این اعتصاب غذا، این فعال آذربایجانی ابتدا به زندان «اوین» سپس به زندان «رجایی شهر کرج» انتقال یافت. «لطیف حسنی» در نهایت، روز سه‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۳۹۳، پس از ۵۲ روز، به اعتصاب غذای خود در زندان «رجایی شهر» پایان داد. پیش از آن نیز «لطیف حسنی» همراه ۴ تن دیگر از فعال آذربایجانی در اعتراض به حکم ۹ سال حبس تعزیری در ۲۲ تیرماه ۱۳۹۲، دست به اعتصاب غذا زده بود.

سازمان «عفو بین‌الملل» در ۱۳ تیرماه ۱۳۹۳، با انتشار بیانیه‌ای از وضعیت سلامتی این فعال آذربایجانی ابراز نگرانی کرده بود.

«لطیف حسنی» متولد شهرستان «خلخال» است. او تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی گرایش حقوق بین‌الملل، مقطع فوق لیسانس و دکترای خود را در دانشگاه دولتی «باکو» به پایان رسانده است.

نسخه کامل بیانیه تحلیلی «لطیف حسنی» که پیش‌تر در «هرازنیوز» منتشر شده در پی می‌آید.

برخلاف کشورهای مترقی، در ایران نژادپرستی از مطبوعات و رسانه‌های دولتی تحت حمایت قوانین، نظام تحصیلاتی و همراهی سکوت‌آمیز روشنفکران فرهنگ حاکم بلند می‌شود و معترضین به این تعدی خشن به حقوق ملت‌ها، سر و کارشان با نیروی پلیس، نظام قضایی و زندان درمی‌افتد.

صدا و سیمای ایران یکبار دیگر ملت ترک را مورد شنیع‌ترین و قبیح‌ترین اهانت‌ها قرار داده و این بار در ظاهر برنامه‌ای به نام «فیتیله» که برای کودکان و نوجوانان پخش می‌شود، رویکرد دیگرستیز و نژادپرستانه‌ی خود را به شکلی سخیف‌تر عریان نمود. تمسخر و تحقیر ملیت‌های غیر فارس مخصوصا ترک‌ها در برنامه‌های تلویزیون ایران که بیش‌ترین سهم از بودجه فرهنگی کشور را می‌بلعد، طبق مفاد «کنوانسیون منع تمام اشکال تبعیض نژادی»، مصداق بارز عمل نژادپرستانه بوده و نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان این کنوانسیون مسوولیت مبارزه و منع آن را برعهده دارد. برای کسانی که حتی آشنایی اندکی با رویکرد نظام جمهوری اسلامی با اقلیت‌های ملی و یا مذهبی دارند، انتظار مقابله با چنین تبلیغات نژادپرستانه، انتظاری عبث و خوش‌بینانه‌ای به نظر می‌آید. به همین دلیل مسوولیت جامعه مدنی ترک و دیگر فعالان مدنی در روشنگری و مبارزه با نژادپرستی حاکم بسیار سنگین‌تر می‌شود. در همین رابطه با توجه به واکنش قشرهای مختلف جامعه ایران نسبت به برنامه موهن اخیر نکاتی را لازم به توضیح می‌دانم؛

– آنچه که در برنامه فتیله شاهد بودیم، نتیجه منطقی تبلیغات نژادپرستانه‌ای است که بنگاه‌های فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی از رادیو-تلویزیون گرفته تا کتاب‌های درسی و روزنامه‌ها، به طور مستمر اذهان مردم ایران را با آن مسموم می‌کنند. منشا اصلی این سیاست‌های تبلیغاتی که با هدف آسیمیلاسیون و فارسی‌سازی ملیت‌های غیرفارس به اجرا درمی‌آید، رویکرد اشتباه به مساله ملی در ایران است. از نظر رویکرد مرکزگرایانه که از سوی رژیم پهلوی آغاز و در جمهوری اسلامی دنبال می‌شود، حفظ و توسعه کشور را نه در دموکراسی و رسمیت‌دهی به دیگر ملیت‌ها، بلکه در یکسان‌سازی و حذف آن‌ها تحقق می‌یابد.

در راستای همین رویکرد نژادپرستانه است که نظام جمهوری اسلامی نه تنها کانالی سراسری برای جمعیت عظیم ترک در ایران ندارد، بلکه از پخش برنامه‌های ترکی برای کودکان و نوجوانان در شبکه‌های استانی هم خودداری می‌کند. بنابراین ادعای سهوی بودن این برنامه‌ها عملا مربوط به خطای دست‌اندرکاران در اجرای این سیاست‌ها است که به جای تلقین ضمنی حس حقارت و شستشوی تدریجی اذهان مخاطبان ترک، سهوا به صورت زننده و عریان بیرون زده است. به طریق اولا، توقیف و یا توبیخ یک برنامه و یا دست‌اندرکاران آن نه تنها دردی را درمان نمی‌کند، بلکه در صورت عملی شدن احتمالی آن، در حقیقت نمایش تکراری تاکتیکی است که برای پنهان کردن ماهیت سیستماتیک ترک‌ستیزی در ایران انجام می‌شود.

– اهانت به گروه‌های اتنیکی و دینی حتی در کشورهای پیشرفته غربی اتفاق می‌افتد. اما آنچه در ایران ما شاهد آن هستیم از بیخ و بن با نمونه‌های موجود در جوامع دمکراتیک متفاوت است. در کشورهای دمکراتیک هرگز نهادهای سراسری، رسمی و دولتی نقشی در تولید و تبلیغ این اهانت‌ها ندارند و این رفتار مذموم از سوی جریان‌های افراطی حاشیه جامعه یا گروه‌های بزهکار بی‌نام و امضا صورت می‌گیرد.

در ایران ما شاهدیم که روزنامه ارگان رسمی دولت، کانال سراسری تلویزیونی در انحصار حکومت، تولیدات تلویزیونی و سینمایی تحت کنترل ارگان‌های حکومتی، مراسم رسمی سازمان‌های دولتی در این نفرت‌پراکنی ایفای نقش می‌کنند. در کشورهای پیشرفته اینگونه اهانت‌ها یا نوعی ابتذال فرهنگ و فاقد سمت‌گیری خاص سیاسی است یا با گرایشات ایدٸولوژیکی گروه‌های سیاسی افراطی مرتبط است که دستشان از بودجه عمومی و امکانات تبلیغاتی کوتاه است.

آنچه ما از تریبون‌های رسمی دولتی شاهد آن هستیم در هم‌خوانی دقیق و مطالعه شده با دکترین حاکم دولتی، ایدٸولوژی و قوانین حاکم بر سیستم تحصیلات عمومی و مدعیات نظریه‌پردازان رسمی دولتی و پروژه ملت‌سازی جاری در نه دهه گذشته است.

– واکنش مسوولان منطقه‌ای و نمایندگان مجلس در این مورد به خصوص درخور توجه و تقدیر است. دوستانی که به نمایندگی از مردم آذربایجان در مجلس و یا هر نهاد دیگری حضور دارند، باید دقت داشته باشند که شرط اصلی رفع پایدار تحقیر‌ها و تبعیض‌های نژادپرستانه، رسمیت زبان ترکی و تدریس آن در مدارس مناطق ترک زبان و تقسیم عادلانه قدرت و ثروت بین مناطق مختلف کشور است. سکوت این دوستان در قبال این بی‌عدالتی‌ها و واکنش موضعی و موقتی آن‌ها در قبال اهانت‌های سهوا آشکار شده، صداقت و صمیمیت واکنش آن‌ها را زیر سوال می‌برد. خاصه که انتخابات مجلس ایران نیز نزدیک است.

– برخلاف کشورهای مترقی، در ایران نژادپرستی از مطبوعات و رسانه‌های دولتی تحت حمایت قوانین، نظام تحصیلاتی و همراهی سکوت‌آمیز روشنفکران فرهنگ حاکم بلند می‌شود و معترضین به این تعدی خشن به حقوق ملت‌ها، سر و کارشان با نیروی پلیس، نظام قضاٸی و زندان درمی‌افتد.

با اینکه هدف اصلی این برنامه ترک‌ها و کودکان معصوم ترک بوده است، اما عموما نژادپرستی حاکم در ساختار حاکمیت و نیز افکار عمومی مردم از اصلی‌ترین موانع در توسعه کشور و رسیدن به دموکراسی بوده است. به همین دلیل اعتراض به این سیاست‌ها نباید به ترک‌ها و دیگر ملیت‌ها خلاصه شود.

همکاری و حمایت جامعه مدنی فارس، حلقه گمشده‌ی حل مساله ملی در ایران است. وقت آن رسیده است که روشنفکران فارس‌زبان در قبال این وظیفه تاریخی خود احساس مسوولیت بکنند.

در پایان ضمن محکوم نمودن برنامه‌های راسیستی بنگاه انحصاری – تبلیغاتی صدا و سیما، امیدوارم برآیند اعتراض‌ها و واکنش‌ها در راستای حل ریشه‌ای این مشکل باشد. برای این مهم، واکنش جوانان جنبش مدنی آذربایجان همچون همیشه با درایت و دوراندیشی و جلوگیری از سواستفاده عناصر افراطی و دشمنان آذربایجان باشد.

نه به نژادپرستی در ایران

لطیف حسنی، دبیر حزب یئنی گاموح

زندان رجایی شهر- ۱۷ آبان نود و چهار

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید