به دنبال تهدید نیروهای امنیتی: رضا همپای فعال حقوق بشر از کشور خارج شد

Arash Hampai_kampain.info
«رضا (آرش) همپای قراملکی» فعال حقوق بشر و از پایه گذاران “انجمن همیاران مهراندیش” که در پرونده خود سابقه بازداشت در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۸۷، ۱۳۹۱ و۱۳۹۲ را دارد در پی آزار و اذیت های مداوم نیروهای امنیتی و همچنین احضارهای پی در پی به ناچار به طور مخفیانه از ایران خارج شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، پیش تر در ۱۵ مهر ماه ۱۳۸۴ این فعال حقوق بشر پس از شرکت در تظاهرات حمایت از خلیج پارس در برابر سازمان ملل واقع در خیابان شریعتی بازداشت و مدت ۳۵ روز را در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی قرار داشت.
«آرش همپای» مجددا در ۱۵ آذر ماه ۱۳۸۷ به علت فعالیت های سیاسی و مدنی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و مدت ۱ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی و بازداشت به سر برد.
«آرش همپای» مجددا در جریان اعتراضات مردمی ۱۳۸۸، در ۲۹ آذر ماه همان سال از سوی مامورین امنیتی در خیابان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ۹ دندان او بر اثر ضربه های مشت مامورین امنیتی در بازجویی  خیایانی شکست.
او بار دیگر در ۱۲ دی ماه ۱۳۹۱ به علت فعالیت های سیاسی و مدنی و همچنین دیدار با خانواده های جانباختگان اعتراضات مردمی ۱۳۸۸ و زندانیان سیاسی و مدنی از سوی مامورین امنیتی بازداشت و به مدت چهار ماه در بند ۲۰۹ و ۳۵۰ دوران بازداشت خود را سپری کرد.
او در نهایت از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی «مقیسه» به اتهام “توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام” به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد.
«آرش همپای» در ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۲ جهت اجرای محکومیت، بازداشت و به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل و در شامگاه چهارشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۴ به عنوان مشمولان عفو عید فطر از زندان اوین آزاد شد در حالی که آزادی این فعال حقوق بشر می بایست در۱۰ تیر ماه ۱۳۹۴ صورت می گرفت .
«آرش همپای» پس از آزادی شروع به فعالیت در کمپین ” پایان کارتون خوابی” که جهت کمک به افراد بی خانمان و نیازمند بود کرد و جهت رفع مشکلات این افراد از جمله “آذوقه” ، “پوشاک”، “دارو و درمان” و .. از نزدیک با آنها مصاحبه و پس از تهیه عکس و فیلم آنها را در فضای مجازی منتشر و از همگان درخواست کمک و همیاری می کرد.
در پی فعالیت های این فعال حقوق بشر او در شهریور ماه سال جاری از سوی نیروهای بسیج و امنیتی در میدان شوش مورد ضرب و شتم قرار گرفت ودر پی این ضرب و شتم ، دوربین عکاسی و فیلم برداری او از سوی آنها ضبط و به او گفته شد جهت پاسخگویی به پاره ای از سوالات می بایست در فردای آن روز به پلیس امنیت رجوع کند که «آرش همپای» از رفتن به این ارگان امنیتی خودداری کرد.
این فعال حقوق چندی بعد کمپینی را با نام “انجمن همیاران مهر اندیش” در راستای کمک وشناسایی به افراد محروم، بی خانمان و نیازمند تاسیس کرد.
از عمده فعالیت های این فعال حقوق بشر رسیدگی به منطقه ی محروم “کوره پزخانه ها” و کمک به ساکنین محروم آن منطقه بوده است.
در پی این فعالیت ها «آرش همپای» مجددا از سوی ماموران امنیتی احضار و تهدید به بازداشت و محکومیت ۱۰ تا ۱۵ سال زندان شد.
«آرش همپای» پس از تهدید و آزار واذیت های پی در پی مامورین امنیتی و اطلاعات، به ناگزیز از ایران خارج شد.
«آرش همپای» پیش تر نیز درسال ۱۳۸۳ به عنوان عکاس و مدیر تولید وارد سینما شد و سپس به علت فعالیت های سیاسی و مدنی و بازداشت هایش در سال ۱۳۸۸ از کاراخراج شد.
می توان از پرونده کاری «آرش همپای» در سینما به فیلم هایی همچون “پاتو زمین نزار” به کارگردانی زنده یاد «ایرج قادری»، “چهار چنگولی” به کارگردانی «سعید سهیلی»، “بی پایان” به مدیرت « علیرضا رئیسیان»، ” برنامه کودک ” خاله سارا” اشاره کرد.
«آرش همپای» نیز پس از اخراجش از سینما درسال ۱۳۸۸ به عنوان عکاس و مدیرتولید به صورت مخفیانه در چند فیلم فعالیت کرد و به علت شرایط امنیتی حتی اسم او در تیتراژ فیلم ها به عنوان عکاس و مدیر تولید درج نشد.
“انجمن همیاریان مهر اندیش” از سوی این فعال حقوق بشر پای گذاری شده است همچنان پا برجا و به اهداف خود جهت کمک به افراد محروم و بی خانمان زیر نظر او در حال فعالیت است.
«علی اکبرهمپای قراملکی» پدر آرش در زمان جوانی خود در تراکتور سازی تبریز شاغل بود و به علت شرکت نکردن در تظاهرات های فرمایشی مانند “روز قدس” از کار اخراج شد. او سپس با خرید مغازه ای شروع فعالیت در زمینه خرید و فروش لوازم صوتی می کند ودرهمه محافل از دولت فعلی انتقاد می کرده و مخالف بوده است. در نهایت در دهه ۷۰ تنها هنگامی که آرش ۱۲ سال داشت از سوی یک بسیجی با نام «مهدی علی پور» تهدید و سپس به ضرب گلوله کشته شد. « مهدی علی پور» بعدها از سوی ارگان های امنیتی تشویق و ارتقا شغل پیدا کرد.
«جواد همپای قراملکی» برادر آرش سال ها در تلاش جهت رسیدگی و دادگاهی عادلانه جهت کشته شدن پدرش بود و بارها از سوی نیروهای امنیتی، بسیج و مامورین پاستگاه ۸ تبریز مورد تهدید و ضرب و شتم قرار گرفته بود. پس از آخرین بازداشتش او در حالتی که بسیار پریشان و ناراحت بوده است از خانواده جهت رفتن به سفر خداحافظی کرده و پس از گذشت دقایقی خانواده متوجه خودکشی جواد با طناب دار در مقابل درب منزل شدند.

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل