نوشتاری از ارژنگ داودی در حاشیه تفاهم‌نامه ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در لوزان سوئیس (بخش چهارم)

ارژنگ داودی زندانی سـیاسی محبوس در زندان رجایی شهر، در زنجیره نامه‌های خود از زندان، درباره تفاهم‌نامه اخیر ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در لوزان سوئیس یادداشتی نوشته است.

این معلم و نویسنده زندانی در بخش پایانی از این نامه چهار قسمتی نوشته: «حقیقت آن که در دوران آخرین پادشاه، فقط آمریکایی ها در ایران بودند و به قولی، ایران ملک طلق آمریکاییان شده بود. اما این طور که شواهد گواهی می دهد نه تنها انگلیسی ها دوباره تمام قد برگشته و با میهمان های ناخوانده ای چون روس و چین هم پیاله شده اند!؟ بلکه فرانسه و آلمان را نیز به عنوان شرکای تمام عیار با خود آورده اند.…»

ارژنگ داودی به خاطر نامه‌نگاری از زندان و انتشار و ارسال نوشته‌ها و یادداشت‌هایش بارها از سوی مسوولین زندان مورد تهدید، فشار و شکنجه قرار گرفته است. وی با اتهامات تازه‌ای در زندان روبرو و احکام جدید حبس نیز محکوم شده است.

اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان» صدور حکم اعدام را برای این زندانی سیاسی ۶۱ ساله به دنبال داشت.

ارژنگ داودی محکومیت ۱۰ ساله نخست خود را به پایان رسانده، اما پیش از صدور حکم تازه اعدام، با پرونده‌سازی‌های مختلف طی دوران حبس، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.

این زندانی سیاسی آبان‌ماه ١٣٨٢ بازداشت شد و زیر شدیدترین شکنجه‌ها در سلول‌های انفرادی زندان “٣٢٨” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت. وی از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به ۱۵ سال زندان تعزیری، ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دایم از مدیریت مجتمع آموزشی- فرهنگی پرتو حکمت، ٧۴ ضربه شلاق و تبعید به زندان‌های جنوب کشور محکوم شد.

اتهام‌های اصلی ارژنگ داودی، راه‌اندازی و تاسیس «جنبش آزادی ایرانیان» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» است، هرچند اتهامات دیگری همچون نوشتن «مانیفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مسوولین نظام و روحانیون، توهین به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادایی «جین کوکان» برای ساخت فیلم مستند «ایران ممنوع» نیز در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.

داودی در سال‌های اخیر به زندان‌های مختلفی تبعید شده است؛ از زندان اوین به زندانی در اهواز، از آنجا به بندرعباس و سپس به زندان رجایی شهر (گوهردشت) کرج تبعید شد. وی در مدتی که در زندان‌های مختلف دوره محکومیت خود را می‌گذراند، بارها در اعتراض به وضعیت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران اعتصاب غذا کرده است.

این معلم زندانی در دوران سال‌های زندان، بارها مورد شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفته است و بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر این شکنجه‌ها از دست داده است.

این زندانی سیاسی هم‌اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی‌ شهر کرج به‌سر می‌برد.

متن کامل نامه‌ی ارژنگ داودی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی می‌آید.

با یاد خدا
ایرانیان جهان؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.

ایران فروشی در دقیقه ۹۰
بازی بقا به وقت اضافه کشید!؟
مروری بر دو یادداشت روز کیهان
شنبه ۱۳۹۴/۱/۱۵ و ۱۳۹۴/۱/۱۷

بن بست آخر!؟
سالی که نکوست از بهارش پیداست

هم میهنان؛
همان طور که راه قدس از کربلا نگذشت و ملای هندی جام زهر را لاجرعه سر کشید. اینک نیز که غائله هسته ای مثل وضعیت کره شمالی نشده، شیخ علی عراقی الاصل نیز باید همچون سلف ناخلف خود، محتویات تغار را میل بنماید!؟ و صد البته که این بار با طمأنینه!؟ زیرا از ظواهر امر کاملا پیداست که ارباب به نوکر بد قلق خود دستور اکید داده!؟ یا به زبان دیپلماتیک! بگوییم، این بار ارباب قدر قدرت، رعایت حال نوکر عربده جو و علیل الید!؟ خود را نموده ارفاق کرده، صراحتا تجویز و توصیه فرموده!؟ که “قاشق به قاشق!؟ و فاز به فاز!؟ تناول شود.”
تا باز هم درس عبرتی باشد برای آنان که گز نکرده از کیسه ملت ها می پیمایند. تا باز هم درس عبرتی باشد برای آن دسته از حقیران و حقیر زادگانی که تکیه بر جای بزرگان به گزاف می زنند در حالی که اسباب بزرگی را فراهم نیاورده اند. آری؛ تا باز هم درس عبرتی باشد برای تمام تزویرگران زرپرست و زورمدار که تنها عرض ناداشته خود را رو می کنند و زحمت ما مردم می دارند.
هم میهنان؛
انسان های نادان در کارهای خود یا افراط می کنند یا تفریط. پس از آن که باند فقیه بنا به سرشت نامتعادل خود از چپ-روی های کودکانه طرفی نبست، تحت عنوان سخیف “نرمش قهرمانانه” به زبونانه ترین زیگزاگ های اولترا-راست روی آورد. اما نیاز به درک و بصیرت خاصی نبود تا پیش-اندیشی گردد که در این مسیر هم خیلی زود به بن بست کامل می رسد. به ویژه آن که اروپاییان خسته از روباه صفتی های رژیم نیز چتر حمایتی خود را از سر بیگانه زادگان و بیگانه پرستان مسلط بر ایران اهورایی برداشته اند.
آهای حسین شیره ای:
به جای اعلان ورشکستگی، اعلام پیروزی!؟ کردن حتی پس از عمده فروشی ایران بزرگ که برای امثال شما کاری ندارد. اصلا و اصولا نیازی به این همه سیاه بازی نیست. با توجه به کلان-لمبانی های اهالی باند ۵۰۰ نفره فقیه و نیز هزینه های هنگفت تحمیلی در ارتباط با لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن، بحرین و… یک قلم ناقابل!؟ ۳۰۰ میلیارد دلاری را یکجا در غائله هسته ای از جیب یک ملت بربر-زده، دود هوا کردن که برای شما بی وطنان، نه امر خارق العاده ای ست و نه تازگی دارد. شما اهالی باند منحوس فقیه، پوست کلفت تر از آن هستید که شرم و حیا داشته یا بدانید که خجالت کشیدنی ست نه بالا کشیدنی!؟
اینک اما بازی وارد وقت اضافه شده و به لاجرم می رسد روزی که در کنار رهبر مافنگی تان به اظهار مکرر گ.ه خوردن ها و غلط کردن های بسیار!؟ بیفتید، تاوان پس بدهید و در توفان خشم بر افروخته ملت مغبون، کسی را یارای چشم پوشی و گذشتن از سر تقصیرات یا به عبارت دقیق تر جنایات!؟ هیچیک از اهالی باند مخوف و ایرانی ستیز حاکم نباشد.
هم میهنان؛
اگر در جریان انقلاب ۵۷ و پس از آن رهبران سیاسی و مدیران تراز اول کشور از میان خیل ایرانیان اصیل و میهندوست، گلچین و برگزیده شده بودند، هرگز کار ملک و ملت به اینجا نمی کشید که مشتی اوباش بی وطن و بادمجون های دور قاب چین شان، هست و نیست ما را تا جایی به یغما ببرند که اینک موجبات قهر و کین ملت بزرگوار چندان فراهم آمده باشد تا دستگاه مطرود حاکم مجبور گردد برای بقای ننگین خود، علنا به بله قربان گویی اجانب روی آورده و قدرت های طرد شده توسط مردم را نه به عنوان کشورهای دوست یا هم-پیمان بلکه باز هم به عنوان فعال مایشاء بر مقدرات ایران و ایرانی مسلط نمایند!؟
حقیقت آن که در دوران آخرین پادشاه، فقط آمریکایی ها در ایران بودند و به قولی، ایران ملک طلق آمریکاییان شده بود. اما این طور که شواهد گواهی می دهد نه تنها انگلیسی ها دوباره تمام قد برگشته و با میهمان های ناخوانده ای چون روس و چین هم پیاله شده اند!؟ بلکه فرانسه و آلمان را نیز به عنوان شرکای تمام عیار با خود آورده اند.
بختیاری های سلحشور ضرب المثلی دارند که می گوید: “بد خودمان بهتر از خوب غریبه هاست.” اما بدا به حال ما مردم عاطفی و احساساتی ایران زمین که بارها در پلک های برجسته تاریخ پر فراز و نشیب خود، آنقدر هیجان زده شده ایم که نه سر از پا شناخته ایم و نه سره را از ناسره تشخیص داده ایم.
هم میهنان؛
با درس پذیری از کامیابی های اندک و ناکامی های بسیار در جنبش ۲۰۰ ساله آزادی خواهی ایرانیان به ویژه سه نقطه عطف بزرگ تاریخ معاصر یعنی انقلاب مشروطه، نهضت ملی و انقلاب ۵۷ بکوشیم که در برهه حساس پیشارو یعنی در هنگامه اوجگیری انقلاب سوم برای به پیروزی رساندن انقلاب دموکراتیک ایرانیان، تمام مدیران آتی جامعه به خصوص رهبران سیاسی آینده را بدون استثنا از میان کسانی برگزینیم که هم انسان-دوست، هم ایرانی الاصل و هم ایران-دوست باشند.

پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛

ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۲۱ فروردین ۱۳۹۴

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل